پیامک های بخش دخترونه 92/12/14

تعداد پیامک های بهمن ماه: 192,484
تعداد پیامک های اسفند ماه تا لحظه دریافت آمار: 60,051

شکوفه از روستای قاسم آباد پیشوا: محبت نه حساب است که فراموش شود، نه چراغ است که خاموش شود... خدای خوبم، تقدیر هم باشگاهی های خوبم را در آخرین روزهای سال زیبا بنویس تا من جز لبخند آن ها چیز دیگری نبینم... .

اینم جواب فانتزی ها...

خاله علی، نگین و اشکان: شیوا خانم، به نظر من زمانی پخش آزمایشی شبکه نسیم تمام می شه که بچه های ناقصی که شیوا خانم رستمی در اتاق عمل به دنیا آوردند، دندان در بیاورند!!!

محدثه از زاهدان- دبیرستان نمونه نرجس: شیوا خانم، فانتزی شما به ضررتونه، چون وقتی شما بگید نقصش این بوده که دندون نداشته، با مشت پدر بچه مواجه میشین و مثل همون بچه، خودتون هم ناقص می شید./

مهدیه مرادی از دلیجان: دوست من، انقدر که شبکه "نسیم " رو آزمایش کردن، اگه رو یه چیز دیگه ای آزمایش می کردن، می تونستن یه عنصر جدید به اسم "نسیمیوم " به جدول تناوبی عناصر اضافه کنن!/

طاهره منصوری از ایلام: فانتزی من اینه که بدونم معنی اسم صونا خانم چیه؟؟!!/

آرزو از اصفهان: نه که اصولأ من حسم داغونه و همیشه هر چی حسم بگه، برعکس می شه! تا حالا هم نگفتم من احساسم بهم دروغ نمی گه! اونایی هم که گفتن، به جایی نرسیدن، فقط دلشونو خوش کردن!/
فرشته از ایلام: خانم هدی احمدپور، اتفاقا من اصلا به احساسم اعتماد ندارم؛ اکثر مواقع احساسم اشتباه می کنه.

میترا-22 ساله: پسر داییم ۸ سالشه، چند وقت پیش دلیل و نحوه درست استفاده از اپلیکیشن های تبلت رو واسمون توضیح می داد!!
اونوقت من ۸ سالم بود بلد نبودم تلویزیون رو روشن کنم!!!/

مینا از تهران: ساناز خانم، یکی بود، یکی نبود، پیر مردی بود به نام عمو نوروز که هر سال روز اول بهار با کلاه نمدی، زلف و ریش حنا بسته، کمرچین قدک آبی، شال خلیل خانی، شلوار قصب و گیوه تخت نازک از کوه راه می‌افتاد و عصا به دست می‌آمد به سمت دروازه شهر. بیرون از دروازه شهر پیرزنی زندگی می‌کرد که همسر عمو نوروز بود و روز اول هر بهار، صبح زود پا می‌شد، و بعد از خانه تکانی و آب و جاروی حیاط، فرشش رو می‌آورد می‌انداخت رو ایوان، جلوی حوضچه فواره دار، رو به روی باغچه اش که پر بود از همه جور درخت میوه پر شکوفه و گل رنگارنگ بهاری و در یک سینی قشنگ و پاکیزه سیر، سرکه، سماق، سنجد، سیب، سبزی، و سمنو می‌چید و در یک سینی دیگر هفت جور میوه خشک و نقل و نبات می‌ریخت و همانجا چشم به راه عمو نوروز می‌نشست... . 

فاطمه حسین زاده از تهران: آقا محمدرضا، این دیگه چه فانتزیه که شما دارین؟ من خودم خیلی آگهی بازرگانی رو دوست دارم، آخه وسطش سریال هم پخش می کنه!!!/

نجمه- 23ساله از اهواز: آقا محمدرضا، فانتزیتون برآورده شد... تو شبکه های "الکوثر" و "العالم"، آگهی بازرگانی پخش نمی شه!!!/

محمد فردوس: کی گفته من حبیب رو کشتم؟ باور کنین این دروغه، این تهمته، نمی بخشمتون... حبیب رو طلبکارش که تهدیدش کرد کشت.... البته من که محمد نیستم، من نازنینم، بعله دیگه!!/
سارا از شیراز: دارم می میرم از تشنگی ! ولی حوصله ندارم تا آشپزخونه برم ! به نظرتون آب توی اتو بهداشتی تره یا آکواریوم ؟!!

ادامه پیامک ها در ادامه مطلب ...

تنها دلخوشی من...

فاطمه از مشهد: تنها دلخوشی من مادرم بود که حالا انقدر طرفداری برادرم رو می کنه که حتی از خودمم خسته شدم !!!! حالا تنها دلخوشیم شمایین دوستان ./

ویدا- 24ساله از مشهد: بچه ها، اگه بگم هیچ دلخوشی ندارم باورتون می شه؟ شب تا صبح و صبح تا شب کار می کنم و آخرش یک پول قلبمه میدم دست صاحبخونه. خواهشا واسم دعا کنید. /

فائزه- 18 ساله: یکی از دلخوشیام اینه که سر هر ماه حقوقم میاد تو حسابم... خیلی کیف میده تو این سن و سال دستت تو جیب خودت باشه!/

بهار- 19ساله: آیا زندگی تکراری+ غرهای الکی+ بی اعتمادی پدر+ گوش دادن به ناسزا و دم نزدن، به معنای دلخوشیه؟! /

مینا دهقان از سلماس- دبیرستان سمیه: تنها دلخوشیم به داشتن یک خانواده سالم مثل خانواده خودمه؛ برای سلامتی همه خوانواده ها، صلوات... .
طاهره- 22ساله از تهران: وقتی خوب فکر کردم، دیدم من اصلا دلخوشی ندارم! چه جالب! خودمم تازه فهمیدم! چقدر تلخ!!!

زهره- 17ساله: تنها دلخوشی من برادرمه. خیلی خوب و مهربونه و واقعا تا حالا هر مشکلی داشتم، اون حل کرده. 

سمیه فرخی: آی بدم میاد از این آدمایی که مثلا تو یه مهمونی غذا کباب و جوجه هست، در کنارش مثلا خورشت قورمه سبزی و فسنجون هم هست، واسه این که کلاس بذارن، همش خورشت می خورن که مثلا ما علاقه ای به کباب و جوجه نداریم !! اه اه ...... چه وضعشه! خب مثلا من دلم کباب می خواد تو اون جمع، مجبورم خورشت بخورم ! 

مریم از سپیدان: فانتزی من اینه که بتونم پیشاپیش عید و به پروازی ها و مسئول باشگاه تبریک بگم و با درج شدن پیامم عضو با شگاه بشم ... حالا اگه درج شد؟؟ خوابشم نمی بینم./

شهربانو از درق: هم پروازی، برای فعال سازی سیستم انتظار تماستون به تنظیمات تماس گوشیتون رجوع کنین. نوشته انتظار تماس. فقط کافیه تاییدش کنی.

... چیست ؟
ستاره: "قیمت ها مقطوع اند" چیست؟؟
.
.
.
.
سخنی ست دردناک که ماه های آخر سال زیاد شنیده می شود !!!

محبوبه-21 ساله از کرج: "موزدور" چیست؟
.
.
.
.
نوعی موز است که در مناطق دور رشد می کند.

حمیده-16 ساله از تهران: "بابال اول لولو بده بَل" چیست...؟
.
.
.
.
.
.
تلاش ناموفق یه فرد سرما خورده بر سر سفره به منظور ..... "مامان اون نونو بده من".

ثریا زحمتکش: سمانه خانم، فحش دادن بچه ها یه طرف، ما یه بچه همسایه داریم، حتی اگه بهش لبخندم بزنی، زبونشو درمیاره، دو تا هم فحش کنارش!

جلوه نصرتی- کلاس اول دوره متوسطه: آقای یونس، شما در کتاب کار و فناوری کلاس هفتم می توانید پودمان ۹ پرورش گیاه پتوس یا پرورش سبزه های کوزه ای را به عنوان پروژه انجام دهید./
سوگند- کلاس اول راهنمایی: آقا یونس، دبیر کار و فناوری ما هم از ما پروژه خواست و چند پروژه هم معرفی کرد مثل: خانه سازی با چوب؛ ترازو؛ روبات، چراغ مطالعه؛ مدل پرندگان و… من مبلمان سازی رو انتخاب کردم ./

بهاره از اصفهان: مکالمه من و بابام...
من: بابا، 10 تومن بده!!
بابام: برو کیفمو بیار بهت بدم
سال بعد ...
من: بابا پنج تومن بده، می خوام شارژ بخرم.
بابام: تازه بهت 10 تومن دادم، چی کارش کردی؟!

نیلوفر از رشت: مریم خانم، من خودم تدوین و میکس خوندم، باید بری کارودانش، رشته تصویر برداری، سال دومت تصویربرداری یاد می گیری، سال سوم هم تدوین و میکس رایانه ای(مونتاژ)؛ تدوین یعنی سکانس های فیلم رو به هم وصل کنی و بشه همین فیلمایی که همیشه می بینی.

پاسخ پروازی ها به پرسش آفتابگردون(زمان مرگ):

مریم قاسمپور: وای نه، آخه دخترم هنوز یکسالشه !! چون مادرم زود از دنیا رفته، من نمی خوام زود بمیرم. خیلی سخته.

مریم امیری میجان- 18ساله از جیرفت: نه من اصلأ آمادگیش رو ندارم. خیلی اخلاق بدی دارم؛ همیشه خانوادمو اذیت می کنم و... خدایا، بهم فرصتی بده، دل کسایی که شکوندم، به خصوص خودت رو به دست بیارم. برام دعا کنین.

فاطیما از گرگان: نه اصلا آمادگیش رو نداشتم چون بار گناهام بیشتره. خداجونم، همه ما رو ببخش. آمین.... ./
ثنا از شیراز: منو میگین، اصلا و ابدا!!! نه نمی تونم و آمادگیش رو ندارم. با این همه کارای بد، به کجا چنین شتابان؟!!/

الهه مفیدی- 17ساله: اگه راستشو بخواین آره، چون تکالیف و واجباتو انجام دادم و از چیزی نمی ترسم و به جرات می تونم بگم بله.

زهرا سادات- ۲۱ساله از مشهد: من هر وقت به لحظه مرگم فکر می کنم، اشکم درمیاد چون به اندازه یه سرسوزن از اعمالم راضی نیستم. می دونید بچه ها هر چه قدر آدم عمرش بیشتر می شه، میزان گناهاش و وابستگی اش به دنیا زیادتر می شه، من الان که یک پسر ۳ساله دارم، احساس می کنم اصلا نمی تونم مرگ رو تصور کنم. ولی قبلا آمادگیش رو داشتم .

کوثر-20 ساله: دیشب خواب می دیدم، دارم لواشک با سس رب انار می خورم، صبح که بیدار شدم از بس زیاد خورده بودم قند خونم افتاده بود!!! خدا رحم کرد خواب بودا!!!!

معصومه بیرجندی از زابل: هم پروازی، چهره همگی در نوجوانی تغییر می کند. چهره خود من در کودکی یه شکل دیگه بود، اما الان که یه نوجوان شدم، چهره ام تغییر کرده. شما هم خودتون رو ناراحت نکنید./

صهبا- 12ساله: هم پروازی، همین طور که میدونید، شما الان دارین وارد سن بلوغ میشین و در این سن هم چهره انسان مدام در حال تغییراته. مثلا جوش های صورت یا باد کردن بینی و عضلات صورت. این اصلا نگران کننده نیست چون به مرور زمان به حالت اولش برمی گرده. اما بازم چهرتون هرچی که باشه، بهتره خیلی خودتون رو درگیر این موضوع نکنین چون باعث می شه اعتماد به نفستون رو از دست بدین. درضمن شخصیت هیچکس به چهره و ظاهرش نیست.

به بعضیام باید گفت.../

راضیه از مشهد: به بعضیام باید گفت: اگه اون طرحایی که بعد میوه خوردن روی پوست پرتقال می زنید رو، روی کاغذ می زدین٬ الان پیکاسو شده بودین.
مریم-22 ساله: به بعضیا هم باید بگی:  این مشکل تو نیست که متوجه نمی شی، مشکل از منه که توقع دارم تو متوجه بشی!/

نرگس از همدان: به بعضیا هم باید گفت :اینقدر که تو کار و زندگی مردم کنجکاوی می کنی، رو مباحث علمی کنجکاو می شدی، الان نتیجه های علمیت رو تو مدارس آموزش می دادن!!!/

سیما قهرمانی از ارومیه: آقای میثم، باید بگم که خیلی از آقایون مثل شما فکر می کنن ولی خودمونیم، اگه یه هفته خانوم توی خونه نباشه و خونه رو بسپارن به آقایون، آقایون چی کار می کنن؟ آیا لباسا خودشون میرن تو لباس شویی؟ ظرفا خودشون جمع می شن و میرن تو ماشین ظرف شویی؟ و خییییلی از کارای دیگه که حتی فکرشون هم واسه آقایون سخته؛ یه نمونه اش بچه داریه، اگه یه بار جای خانم و آقا با هم عوض می شد، دیگه آقایون از این حرفا نمی زدن. 

ثریا: آقا میثم، شاید تو شهر اونجوریه که شما میگین باشه، ولی تو روستا این چیزا نیست! فقط باید بیایید و ببینید خانوما پا به پای مرداشون دارن کار می کنن، به حرف نیست ... ./

نرگس- 17 ساله از ملایر: آقا میثم، خانوما فقط مدیریت می کنن و همه چیز تحت کنترلشونه؛ بععععله ما اینیم دیگه ....!

زهرا: آقا میثم، هیچکدوم از این کارایی که گفتین وظیفه خانوما نیست و همش لطفه که در حق آقایون انجام میدن. تو قرآن هم گفته شده.

مژگان- 19ساله از سرپلذهاب: آقا میثم، زن شریک زندگیه، نه کلفت که فقط بشوره و بپزه./ 

فائزه محمودی از زنجان: آقا میثم، درسته که امروزه همه چیز پیشرفت کرده ولی آقایون هنوز پیشرفت نکردن و ما خانوما کارمون شده غصه خوردن از دست شما آقایون!!/

مانا از تهران: یکی نیست به ملت اطلاع رسانی کنه بگه آخه تو که تو خونه ات وایرلس نداری، چرا مهمون دعوت می کنی؟ هان؟؟؟؟ آخه آدم چقدر می تونه در و دیوارو نگاه کنه!!!

ریحانه از کرج: یه بار مثل سوباسا به داداشم زل زدم تا با ذهنم باهاش حرف بزنم، بهم گفت: چیه مثل... زل زدی؟! فهمیدم بیشتر باید تمرین کنم!!!!

راضیه- 18ساله: آقا رضا، یعنی الان سوباسا رو دوباره میده؟!! کدوم شبکه؟ ساعت چند؟/

یه هم باشگاهی-دخترونه: آقا فرهاد، اولا همه بچه ها که درگیر درس نیستند، درگیر حدس زدن جنسیت مسئول باشگاه هم نیستند. دوما خب اینکه معلومه مسئول باشگاه یه آقاست... دلیلش هم اینه که میگه: صفحه بعدی، بخش جذاب پسرونه...!!!؟؟؟

شیرین-22 ساله: دیگه با این همه تنوع کم مونده چیپس بزنن با طعم کله پاچه یا گوشت کوبیده!!! چیه؟؟ از قارچ و خامه که بهتره!؟؟؟ 

گلزار از مهاباد- دخترونه: اعظم خانوم، برای ازبین بردن رسوب اتو به جای آب، داخل مخزن آن سرکه بریزید و بگذارید ۲۴ساعت بماند؛ بعد سرکه را خالی کنید، مثل روز اولش بخار خارج می کنه. درضمن شما اگر اتاق تجربه را بخونید(ص 850)،  کلی نکات خونه داری یاد می گیرید./

بخش سوالای من...

پریسا: سلام بچه ها. یه سوال... من اصلا نمی تونم رو هیچ کاری تمرکز کنم، مخصوصا موقع درس خوندن، خواهش می کنم کمکم کنید. راهکارایی که تا الان می دونستم رو امتحان کردم، نشد!!/
سپیده فرج الهی - ۲۵ساله از تبریز- نور: یه سوال؟ بچه ها، می خوام برای اولین بار هفت سین عید رو خودم درست کنم، اما نمی دونم چطوری درستش کنم تا خوب بشه .خواهشأ جواب بدید و بگید به چه چیزهایی نیاز هست؟

الهه- 15ساله از مشهد: یه سوال دارم... خیلی واسم مهمه. بچه ها برای بورسیه شدن چه شرایطی لازمه؟ چه فاکتورهایی باید داشته باشیم؟ معدل تحصیلی هم تاثیر داره؟ اگه تاثیر داره، چه سال هایی؟ خواهش می کنم بگید. ضروریه... .

شبنم-23 ساله: یه چیستان دارم درحد تیم ملی که فقط باهوشا می تونن بهش جواب بدن... اون کدوم جزیره ایه که اگر سر و ته اش بکنی، میشه تکلیف دانش آموزان؟/
**************************************************
ایمیل ما جهت ارسال تصاویر: bashgah.parvaz650@gmail.com
سایت پیام نمای ما برای مشاهده آرشیو باشگاه پرواز و مشاهده تصاویر ارسالی پروازی ها: www.payam.tv2.ir
شماره پیامک ما: 20000202
***پیامک بدون غلط املایی و نگارشی، نماد یه پیامک پروازی!!***
*****************************************

اگه پیامهاتون تو باشگاه پرواز درج نمیشه ، پایین همین صفحه تو قسمت ارسال نظر بفرستینش درج میشه !

www.Pertak.ir